سردار ایافت دعوت حق را لبیک گفت آزمون سراسری اعطای مدرک تخصصی حافظان قرآن در مشهد برگزار شد اندر احوال خیال ترویج فرهنگ رضوی در روستا‌ها با بهره گیری از ابزار هنر رونمایی از از بسته شعر دهه کرامت ۱۴۰۳ در حرم مطهر رضوی اعلام ویژه‌برنامه‌های حرم مطهر رضوی به مناسبت شهادت امام‌جعفرصادق(ع) شناسایی پیکر مطهر شهید دفاع مقدس پس از ۴۲ سال برنامه‌های سازمان فرهنگی شهرداری مشهد برای دهه کرامت اعلام شد آیت‌الله علم‌الهدی: سرکوب دانشگاهیان، نشانه سقوط وجهه دموکراتیک غرب است میزبان کریم روایتی شنیده نشده از سازندگان و بانیان قدیمی‌ترین کاشی‌های حرم مطهر رضوی نتیجه دوری از نماز نایب قهرمان وزنه‌برداری جوانان جهان مدال خود را به موزه رضوی اهدا کرد کلینیک مجازی مرکز مشاوره آستان قدس در سال جاری راه اندازی می‌شود آیت‌الله علم‌الهدی: تکلیف مدیران شهری، گره‌گشایی از زائران امام هشتم (ع) است | ضرورت توسعه زیرساخت‌های اقامت و حمل و نقل در خراسان رضوی وعده صادق؛ عملیات تنبیهی ایران اسلامی نگاهی به جایگاه کار و کارگر در فرهنگ دینی| دستانی که آتش به آنها نمی‌رسد
سرخط خبرها

دلتنگ روز‌های دور

  • کد خبر: ۱۹۸۶۸۵
  • ۱۵ آذر ۱۴۰۲ - ۱۶:۵۹
دلتنگ روز‌های دور
آن روز‌ها که هنوز فناوری به زندگی آدم‌ها نفوذ نکرده بود و در جیب هرکس یک تلفن هوشمند نبود و کاست هنوز عجیب‌ترین فناوری موجود و در دسترس بود، اطراف حرم حال‌وهوای خاصی داشت.

آن روز‌ها که هنوز فناوری به زندگی آدم‌ها نفوذ نکرده بود و در جیب هرکس یک تلفن هوشمند نبود و کاست هنوز عجیب‌ترین فناوری موجود و در دسترس بود، اطراف حرم حال‌وهوای خاصی داشت. نوارفروشی‌هایی که بعد‌ها تبدیل به سی‌دی فروشی شدند یکی از مشاغل پرسود آن روز‌ها بودند. نوارفروشی‌هایی که یک اسپیکر بزرگ دم در مغازه‌شان علم و از کله صبح تا نیمه‌های شب اشعاری در وصف امام رضا (ع) پخش کردند. یا هم سخنرانی مرحوم کافی.

اواخر دهه هفتاد بود که این ضبط‌ها مجهز به پخش سی‌دی‌های تصویری شدند، این مغازه‌ها در کنار پخش همان کاست‌ها فیلم‌هایی با موضوعات مذهبی پخش می‌کردند. یکی از آن‌ها فیلمی از تعزیه‌خوانی با موضوع مسلم بن‌عقیل بود. یعنی شما از هر طرف که می‌خواستید برای زیارت به حرم بروید می‌توانستید تکه‌تکه کل این تعزیه‌خوانی را در مغازه‌های مختلف ببینید. یکی از کاست‌هایی که آن روز‌ها خیلی روی بورس بود، نوایی با صدای یک نوجوان بود.

او با سوز عجیبی می‌خواند: آقاجون قربونتم، آخه من مهمونتم... بعد زائر‌ها هم این کاست‌ها را باخود می‌بردند به شهرشان.

مشاغل اطراف حرم در سال‌های اخیر تغییرات زیادی کرده است، آن روز‌ها بازارچه‌هایی مثل حاج‌آقاجان در طبرسی، بازار مرکزی در چهارراه شهدا، بازار روس‌ها در پایین خیابان و پاساژ حکیم در ایستگاه سراب رونق عجیبی داشتند و در تابستان و تعطیلات نوروز که مشهد میزبان جمعیت زیادی از زائران بود، در این بازار‌ها جای سوزن انداختن نبود، اما حالا از هر خروجی حرم که بیرون بروید با پاساژ‌های نوسازی روبه‌رو می‌شوید که تعدادشان کم هم نیست.

من دلم برای آن بافت آجری بیشتر تنگ می‌شود تا این نما‌های سنگ و کامپوزیت. من تابستان‌های آن سال‌ها که مدرسه‌ها تعطیل می‌شد، راه می‌افتادم در دالان‌های بازارچه حاج‌آقاجان و اسباب‌بازی می‌فروختم. بعضی وقت‌ها بازار رضا را چندبار در روز می‌رفتم و می‌آمدم. یک زمانی هم جلو در پاساژ حکیم باتری قلمی می‌فروختم. انگار آن روز‌ها زندگی با همه سختی لذت بیشتری داشت.

خلاصه حالا که خبری از آن کاست‌فروشی‌ها و صدا‌های اطراف آن نیست، دلم برای آن روز‌ها و حال و هوای اطراف حرم تنگ می‌شود.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->